محل تبلیغات شما



مقدمه : يکي از اهداف خلقت بشر توسط خالق هستي بخش که در بين تمامي موجودات خـود، او را احسن تقويم » يادکرده، انسان است و از ويژگي هاي اصلي انسان کـه او را نـسبت به ديگر خلايق برتري داده، بهره مندي از قوة عقل و تفکر خـلاق اسـت؛ زيـرا يکـي از مشخصه های اصلی انسان قدرت آفرینندگی و خلاقیت اوست. از دنياي امروز به دليل ويژگي هـاي بـسيار متغيـر و خلاّقـي کـه دارد تحـت عنـوان عصرخلاقيت و نوآوري نام برده ميشود، دراين دوران فرآيندها، پديد ههاي خلاقيت، نوآوري وکارآفرينيعرصههاي بسيارگـسترده اي از جامعـة انـساني را تحـت تـأثيرات عميق خود قرار داده است؛ از اين رو، عامل اساسي پايـداري، پويـايي و موفقيـت هـاي نهاد های مختلف ، حرکت با محوریت خلاقیت و نوآوری است. به طور كلی، ارائه تعریفی جامع، مانع و دقیق از خلّاقیت كه شامل همه ابعاد و كنش های آن باشد، اگر غیرممكن نباشد، امری بسیار مشكل است. پس از سال ها مطالعه و پژوهش درباره خلّاقیت هنوز روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش نتوانسته اند تعریف جامعی كه مورد قبول بیشتر دست اندركاران باشد به دست دهند; زیرا افراد مختلف برداشت های متفاوتی از خلّاقیت داشته و بالطبع تعاریف متفاوتی از آن ارائه نموده اند. ریشه اصلی چنین اختلافاتی ناشی از ماهیت پیچیده و مركب مغز و كنش های آن است. اما در عـين حال توسعة سريع وگستردة کاربرد آن در همة زمينه ها موجب شد که واژة مهم و قابـل طرح در تمامي محافل علمي به حساب آيد . خلاقيت باعوامل ژنتيک و موروثي ارتباط دارد اما نمیتوان منکر نقش والدین ، معلم و محیط آموزشی در فراهم آوردن شرایط بالقوه برای بروز خلاقیت در یادگیری دانش آموزان شد. مهمترين عامل در امر يادگيري خلاق، نقش معلم درآمـور ش اسـت و ايـن معلمـان هستند که محيط هاي يادگيري خوبي ميسازند و لـذا کيفيـت کـار معلـم در رأس امـور مربوط به آموزش و يادگيري خلاق است؛ به طوريکه تـدريس مـؤثر همـواره بـه مثابـة عنصر حيـاتي امـور يـادگيري اسـت و معلـم درکـلاس درس نيـز مـي توانـد بـه مثابـة مديرکلاس خود باشد، زيرا او مدير فنِ يادگيري است و يادگيري زماني مؤثر است کـه يکي از عوامل اصلي آن، که معلم است کارآزموده و با انگيزه و علاقه مند باشد تا بتوانـد در ساية تلاش براي آموزش بنيادي به انساني ناآزموده با تکنيک هاي خود، امر یادگیری خلاّق را تسهيل بخشد، درنتيجه در هزارة سوم ميلادي و در عصر انفجار اطلاعات تغيير و تحول مستمر و پرشتاب از عمده ترين جريان هاي حاکم بـر حيـات بـشري و از مهمترين مشخصه هـاي بـارز آن اسـت، فرآينـد خلاقيـت، بـسترساز تغييـر و تحـول و دگرگونی عمیق است. مفهوم خلاقیت خلاقيت مفهومي است که مورد توجه فراوان روان شناسـان بـه خـصوص روان شناسـان کمال قرار دارد و امروزه، همه محققان در اين نظر متفق اند که اساس قدرت انسان ناشي از خلاقيت» اوست؛ و اهميت خلاقيت و نقش زيربنايي آن در کليه مسائل زنـدگي بـر همگان آشکار است . برخي صاحب نظران قائل به اين تعريف هستند که خلا قيت کشفي ناگهاني است که اين تعريف به مقولة کشف و شهود نزديکتر است و برخي ديگـر نيـز قائل به اين تعريف هستند که خلاقيت فرآيندي مـدام و مـستمر اسـت؛ در عـين حـال، نيازمند زمينه و بستر اوليه نيز مي باشد، اين مداومت در وجـود فـرد نـوعي بـي قـراري، تلاش و کنکاش ايجاد ميک ند تا بدان جا که از خود چيزهاي تازه اي به ظهور مي رساند. فرد خلاق، پذيراي انديشه هاي تازه است، او محيطـي را بـه وجـود مـي آورد کـه در آن تجربه ها را می آفرینند. دکتر علي اکبر سيف مي نويسد: آفرينندگي را مي توان بـا اشـاره بـه تعـدادي توانـايي ذهني که منجر به توليد آث ارخلاق مي شود توصيف کرد؛ بنابراين خلاقيت : توانايي عبور از مرز دانستهها ـ محدوده اي عادي دارد ـ براي رسيدن به مرز ندانسته هاست»و به طورکلي خلاقيت مفهومي چند بعدي و کيفيتي اسـت کـه در همـة انسانها وجود دارد و تفاوت تنها در میزان آنها است. چگونه امر آموزش و يادگيري خلاق را در افراد قوت بخشیم؟ کارهاي بسياري وجود دارد که والدين و مربيان مي توانند انجام دهند تا ايجاد يـادگيري در دانش آموزان قوت گيرد، ما مي توانيم با حفظ روابط مطلوب والدين و دانـش آمـوز و اينکه اجازه دهيم دانش آموزمان آگاه شود که به نظرما مدرسه اهمیت دارد، تلاش آموزش او را افزايش دهيم . همچنين با آموزش عادات مطلوبِ مطالعه و فراهم سازي شناختگي براي موفقيت هايش او را ياري دهيم . همکاري با معلم نيز مي تواند اهميت داشته باشـد، زيرا آموزش و يادگيري خلاّق دو فرآيند اساسي در آموزشگاه است که معمولاً تمام کار آموزشگاه بر مبناي تحقق آنها مورد ارزيابي قرار مي گيرد. يـادگيري در دانـش آمـوزان را معادل تغيير رفتار آنها تعريف کردهاند . يادگيري قبل از آنکه يـک پديـدة فـردي باشـد، پديدة اجتماعي است که بدون وجود روابط بين اعضاي جامعه امکـان پـذير نيـست . تـا معلم، محيط خاص و عوامل ي مانند بازخورد و تقويت کننده وجود نداشته باشد يادگيري خلاق به خوبي انجام نمي گيرد؛ بنابراين اولين چيزي که معلمان بايد به خـاطر بـسپارند اين است که يادگيري به عنوان اساسي ترين کار آموزشگاه است واين امر بدون برقـراري روابط کنش و واکنش ، تعامل بین معلم و شاگرد و محیط امکان پذیر نخواهد بود. راههاي يادگيري مبتني بر خلاقيت کلاسي آموزش، رشد وتوسعه خلاقيت مي تواند زيرساختار تحول توسعه برنامه ريزي آموزش و پرورش باشد، زيرا راه رشد، توسعه وتعالي کشور، سرمايه گذاري درتعليم وتربيت است وحرف اول درکشورهاي توسعه يافته، توسعه انساني است وپايه واساس توسـعه انـساني يادگيري مبتني برخلاقيت کلاسي استکه دراين رابطه توصيه به اصول زيررا مينماييم. . ۱ نسبت به دانشآموزان نگرش تحقيقي داشتن بهجاي نگرش تقليدي؛ ۲ فراهم کردن منابع براي ايجاد مفاهيم در دانش آموزان؛ . ۳ اوقات را به فعاليتهاي فعال و آرام تقسيم کردن؛ . ۴ توسعه برنامه هاي بازديد علمي براي دانش آموزان؛ . ۵ ايجاد زنگ خلاقيت و نوآوري درمدارس؛ . ۶ تهيه امکانات و تجهيزات آزمايشگاهي مناسب در مدارس؛ . ۷ معرفي دانش آموزان پژوهشگر وخلاق تحت عنوان دانش آموزپژوهنده برگزيده سال؛ . ۸ تشويق انديشه ها وپيشرفتهاي بکر، ناب وخودانگيختة دانش آموزان توسطمعلمان . ۹ توجه ويژه به توسـعه فرهنـگ دانـش آمـوز محـوري (فراگيرمحـوري ) بـه جـاي معلم محوري در مدارس و دانستن اينکه معلم، راهنماست و نقش ياري دهنده و هدايتگر را ایفا میکند؛ . ۱۰ طرح سؤالات هنرمندانه در کلاس توسط معلم، راهي به سوي پاسخ هاي خلاق گشوده میشود ؛ عوامل آموزشگاهي مؤثر در پرورش خلاّقيت همانگونه که اشاره شد، پرورش خلاّقيت مـستم فـراهم سـاختن امکانـات مناسـب و وجود زمينه هاي مساعد و مورد توجه قرار دادن عوامـل مـؤثر بـر ايـن توانـايي اسـت؛ از جمله عوامل آموزشی موثر بر خلاقیت عبارتند از : ۱ _ سازمان ۲ _ مدیریت مدرسه ۳ _ معلم جمع بندي و نتيجه گيري خلاقيت ازجمله تمايزات بارز انسان با حيوان است، شايد خداوند متعال اسماء» را کـه به انسان آموخت و به انسان اين توانايي را داد که مي تواند مثل او شود و صفات وي را به خود بگيرد، يکي از جلوه هاي همانندي انسان با او، همين قدرت ابتکار آفرينندگي و خلاقيت بشر باشد .توسعه، پيشرفت و تحولات شگرف دنياي کنوني درابعـاد مختلـف، مرهـون تـلاش انديشمندان و قدرت خلاقه ذهن و انديشه بارور آن است . اگر امروزه، جوامع بـا ميـزان توسعه يافتگي و توان ايجاد تحولات مثبت در عرصه هاي اجتمـاعي، اقتـصادي، علمـي، فني و فرهنگي مورد مقايسه، سنجش و ارزيابي قرار ميگيرند، کشوري ميتواند در ايـن مقياس رتبه برتري را احراز نمايد که قادر باشد انسان هايي با کيفيت هاي خـلاق تربيـت نماید پژوهش، محملي مناسب براي تقويت و گسترش روحية ابتکار، نـوآوري وخلاقيـت است، معلم به عنوان ايجادکنندة شرايط و تسهيل کنندة يادگيري دانش آموزان مي تواند از طريق نوگرا يي، انعطاف پذيري، عدم تحميل دانش آموزان به حفظ و انباشت ذهني، شوخ طبعي، پرهيز از راهبردها و روش هاي قالبي آمـوزش، زمينـه سـازي بـراي ابـراز وجـود شاگردان و افزايش اعتماد به نفس در آنان، تحريک حس کنجکاوي فراگيران و بـالاخره توأم ساختن آموزش با پژوهش به آمـوزش خـلاق و پـرورش خلاقيـت در کودکـان و نوجوانان بپردازد . بنابراين، با ترتيب و تدارک مناسـبي از سـاختارهاي فيزيکـي کـلاس، آموزش و يادگيري و ساختارشناختي و فکري، عاطفي و اجتماعي دانش آموزان، مي توان موجبات رشد و پرورش خلاقیت و آفرینندگی شاگردان را فراهم ساخت . منابع : ۱ _ چراغ چشم ، عباس ، بررسی تاثیر شیوه های تدریس مبتنی بر تکنیک های خلاقیت در آموزش و یادگیری دانش آموزان ۲ _ سیف ، علی اکبر ، روان شناسی پرورشی ، نشر دوران


مقدمه : در نگاه اول ،ممکن است مساله رعایت تفاوت های فردی دانش آموزان در یادگیری،موضوع تازه ای به نظر برسد.اما در حقیقت معلمان خوب همواره به این موضوع توجه دارند و می کوشند تا با شناخت تفاوت های فراگیران حاضر در کالس ،درس را به نحوی طراحی و ارائه کنند که همه دانش آموزان به رغم توان متفاوتی که دارند،به حداکثر پیشرفت ممکن دست یابند. .در این مقاله تلاش بر این است که نشان داده شود،افراد از نظر فردی، خانوادگی و فرهنگی با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت بر فرآیند یادگیری آن ها اثر می گذارد و موجب می شود تا آن ها مطالب و مسایل متفاوتی را یاد بگیرند و در میزان یادگیری نیز تفاوت داشته باشند. طبق چارچوب کاری دفتر کنترل کیفیت آموزش محور اصلی تمایز بین دانش آموزان، رعایت تفاوت در میزان توان آنها در یادگیری است.اگر چه این تفاوت مهم ترین عامل تاثیر گذار در کالس درس به شمار می رود، ولی بهتر است.به منظور دستیابی به دیدگاه وسیع تری نسبت به موضوع تمایز بین دانش آموزان،نگاهی به دیگر زمینه های تفاوت آنها بیندازیم مثل سن و میزان بلوغ ادراکی و احساسی ،جنسیت ،مذهب و یا گروه نژادی،سابقه و زمینه آموزشی و خانوادگی و.همه این عوامل میتوانند بر میزان توانایی و نحوه کار دانش آموزان در کلاس موثر باشند. در بیان علل وجود تفاوت های فردی بین دانش آموزان ، به دو عامل محیط و توارث اشاره می شود به دنبال آن ،وجود تفاوت در خانواده و فرهنگ مورد بررسی قرار می گیرد . تاثیر تفاوت های خانوادگی و فرهنگی بر یادگیری دانش آموزان آخرین بخش را تشکیل می دهد.وجود تفاوت های فردی در میان دانش آموزان از نظر هوش، شخصیت، استعداد، پیشرفت تحصیلی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و قدرت یادگیری مطالب و. یکی از مهمترین مسائلی است که معلمان در کالس های خود با آن مواجهند چرا که معلمان به تجربه دریافته اند که شیوه برخورد و پیروی از یک روش تدریس خاص نمی تواند برای همه دانش آموزان به طور یکسان مفید باشد. . در ادبیات کهن سرزمین ما نیز مساله تفاوت های فردی در هر دوره ای مورد توجه بوده و انجام هر کاری را به هر کسی محول نمی کردند و از همه کس نیز انتظارات یکسانی نداشتند. مدرسه، کارخانه صنعتی نیست که دارای تولیدات یکسان و هم شکل باشد . دانش آموزان در عالیق ، استعداد و هوش ، خالقیت ، تجارب و نیازهای خاص روانی با یک دیگر تفاوت فاحش دارند.یکی از رساله های مهم وزارت آموزش و پرورش و معلمان ، کشف استعداد های متفاوت دانش آموزان به گونه ای است که هر فرد به کمال مطلوب خود برسد و برای جامعه نیز مفید باشد. تفاوت های فردی مشاهدات روزانه به آسانی نشان می دهد که دانش آموزان از نظر شکل ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند . پس برای اینکه نشان دهیم که دانش آموزان یک کلاس به صورت آشکار با یکدیگر تفاوت دارند استفاده از ابزار متر برای اندازه گیری قد دانش آموزان و ترازو برای اندازه گیری وزن دانش آموزان است که این خود معیار خوبی برای نشان دادن تفاوتهای فردی و ظاهری آن هاست .برای اکثر ما اتفاق می افتد که وقتی با دو دانش آموز دو قلوی یکسان رو به رو می شویم ،در تمیز آن ها از یکدیگر دشواری پیدا می کنیم چون از نظر شکل ظاهری مثل هم هستند .دانش آموزان نه تنها از نظر شکل ظاهری بدن و توانایی های جسمی تفاوت دارند ، بلکه از نظر قابلیت های ذهنی نیز تفاوت های فاحشی دارند .مشاهده ی قدرت یادگیری دانش آموزان در کلاس اول ابتدایی ، مقایسه ی زیبایی خط ، استعداد های نقاشی ، خواندن ، نوشتن، حساب کردن ، سرعت عمل ، اجتماعی بودن و . به خوبی نشان می دهد که آن ها با یکدیگر تفاوت دارند. برای تشخیص این تفاوت ها می توان آزمون های بسیار دقیقی را به کار برد ؛ آزمون های هوشی ، استعداد ، مهارت های حسی ، حرکتی ، اجتماعی بودن و . همه این آزمایش ها تفاوت های چشم گیری را بین دانش آموزان نشان می دهند .هر صفتی را در نظر بگیریم و هر گروه بزرگی از کودکان راتحت آزمایش قرار دهیم خواهیم دید که قانون منحنی طبیعی در مورد آن ها صدق می کند . مثال از نظر هوش کودکان کانا ، کالیو ، کودن ، مرزی ، طبیعی ، باهوش ، پرهوش، و سر آمد خواهیم داشت ، از نظر توانایی ها نیز نتایج به همین صورت خواهد بود. نه تنها دانش آموزان پسر با یکدیگر و دانش آموزان دختر با یکدیگر تفاوت دارند ،بلکه بین پسر و دختر نیز تفاوتهای زیادی وجود دارد . دختر ها در یادگیری برخی مسایل احساس راحتی میکنند ، در عوض برخی مسایل دیگر را پسرها راحت تر می آموزند. انواع تفاوتهای فردی تفاوتهای فردی بر دو گونه اند: الف ( تفاوتهای بین فردی تقسیم بندی شاگردان فقط بر حسب سن آنان در کلاس های مختلف ، دال بر همگن یا یکسان بودن توانایی ها و نیازهای خاص آنان نیست . دانش آموزان نه تنها از لحاظ مشخصات ظاهری ، بلکه از نظر خصوصیات اخلاقی ، هوشی و روانی نیز با یکدیگر تفاوت دارند . بنابراین اگر بخواهیم تمام دانش آموزان یک کلاس را با یک روش و به یک اندازه معیّن آموزش دهیم و انتظار داشته باشیم که تمام آنان مطالب را یکسان یاد بگیرند ، درست مثل این است که به پای دانش آموزان کفش هایی با اندازه یکسان بپوشانیم و انتظار داشته باشیم که همه آنها در این کفش ها به یک میزان احساس راحتی کنند و پاهایشان بدون هیچ گونه ناراحتی به رشد طبیعی خود ادامه دهد .همان گونه که مربیان اختلاف قیافه های انسانها را بدیهی می شمارند ، باید تفاوت توانایی ها و نیازهای دانش آموزان را نیز طبیعی بدانند . معلم دانا و آگاه معلمی است که با توانایی ها و نارسایی های گوناگون شاگردانش آشنا باشد و درس هایش را طوری تنظیم کند که آنها بطور گروهی یا انفرادی متناسب با توانایی ها و قابلیت های خود پیشرفت کنند. ب ( تفاوتهای درون فردی افراد علاوه بر این که از نظر توانایی ها و مهارت های گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند ، این مهارتها و توانایی ها در خود شخص نیز به یک میزان نیست . برای مثال فردی ممکن است در مهارت های دستی یا مکانیکی بسیار ورزیده و ماهر باشد ولی همین فرد در تفکر انتزاعی یا مجرد ، ضعیف باشد . برعکس فردی ممکن است از لحاظ تفکر و اندیشه فوق العاده قوی باشد ولی از نظر مهارتهای دستی یا وجود آوردن چیزی با دست هایش ضعیف باشد .مثال تفاوتهای درون فردی در حوزه آموزش بسیارزیاد است . فرض کنید دانش آموزی از نظر خواندن و نوشتن از حد متوسط کلاس پایین تر است ولی همین فرد در ریاضیات قوی تر از حد متوسط است. تفاوتهای فردی و نیازهای دانش آموزان آیا تفاوتهای فردی با نیاز های دانش آموزان ارتباطی دارد؟ این ارتباط تا چه اندازه ای است ؟ توجه به تفاوتهای فردی ، کدام نیازهای دانش آموزان را تامین می کند؟ توجه به تفاوتها ی فردی فقط نیازهای روانی –اجتماعی ) محبت ، تفاهم ، سازگاری ، صمیمیت ، همکاری و روابط بین فردی و . (را تامین می کند یا اینکه در تامین نیازهای شناختی ) تفکر واگرا و همگرا ، زبان ، ادارک، احساس و حافظه نیز موثر است؟ آیا نیازهای روانی –اجتماعی و شناختی بطور مشترک تامین می شوند یا این که ابتدا نیازهای روانی تامین می شوند و سپس نیازهای شناختی؟ آیا توجه بیشتر به تفاوتهای فردی باعث رفع بیشتر نیازهای یادگیری می شود؟ آیا به تفاوت های درون فردی بیشتر باید اهمیت داده شود یا تفاوتهای برون فردی؟ اول: تفاوتهای فردی با نیازهای دانش آموزان ارتباط دارد. دوم: این ارتباط در وهله نخست نیازهای روانی –اجتماعی دانش آموزان و در وهله دوم نیازهای یادگیری آنها را تامین می کند. به عبارت دیگر تامین نیازهای روانی –اجتماعی دانش آموزان مقدم بر تامین نیازهای دیگر آنهاست. سوم : توجه بیشتر به تفاوتهای فردی در قدم اول موجب تامین نیازهای روانی –اجتماعی و در قدم دوم موجب تامین نیازهای شناختی یا یادگیری دانش آموزان می شود . چهارم: توجه انفرادی معلم و برقراری ارتباط با تک تک دانش آموزان باعث شناخت تفاوتهای درون فردی دانش آموزان می شود . پنجم: هرچه شناخت تفاوتهای درون فردی بیشتر میسر گردد نیازهای خاص دانش آموزان بیشتر تامین می گردد . ششم : شناخت تفاوتهای فردی مقدم بر شناخت تفاوتهای درون فردی است و به همین جهت ضرورت دارد معلمان از مقایسه دانش آموزان با یکدیگر جداً خوداری فرمایند. هوش و تفاوت های فردی تعریف کردن هوش به نحوی که مورد قبول قرار گیرد کاری بس دشوار و احتمالا غیر ممکن است.معمولا در زندگی روزانه کسی را با هوش می نامیم که در تحصیل موفق باشد ، مسائل را خوب و سریع حل کند، با موقعیت های تازه سازگاتر شود ، مسائل پیچیده را به وضوح بیان کند ، بصیرت داشته باشد و بنابراین باید قبول کنیم که هوش در تمام رفتارهای ما حظور دارد. اگر بخواهیم تفاوت هوشی کودک باهوش را با کودک عادی بیان کنیم باید بگوییم که این دو نفر در ابتدای امر تفاوت کمی از یکدیگر دارند اما این تفاوت بتدریج افزایش می یابد، بدین ترتیب که هوش کودک با هوش نسبت به هوش کودک عادی هم سریع رشد میکند و هم دیر متوقف میشود.میزان رشد هوش و زمان توقف آن نیز بستگی به میزان آن دارد یعنی هر اندازه ضریب هوش کودک بیشتر باشد به همان اندازه رشد آن بیشتر و زمان توقف آن دیرتر خواهد بود و برعکس. استعداد و تفاوت های فردی استعداد یعنی آمادگی طبیعی ،عوامل ذاتی ( یا اکتسابی )و عوامل محیطی برای انجام دادن بعضی کارها، بنا به گفته ادوارد پارد روان شناس سویسی وقتی افراد را در شرایط یکسان آموزشی قرار می دهیم بین آنها از نظر بازدهی تفاوت هایی دیده می شود، که عوامل این تفاوت ها را استعداد می نامیم.استعداد های هر فرد کم و بیش خاص خود اوست ،بدین معنا که ممکن است یک فرد برای یک رشته از کارها استعداد خوبی داشته باشد اما برای رشته دیگر توانایی نداشته باشد، مثال ممکن است فردی در تحصیل موفق باشد، اما در کارهای فنی پیشرفت خوبی را نشان ندهد در این مورد ممکن است که بتوانیم او را با آموزش بیشتر به صورت یک مکانیک ماهر تربیت کنیم ، اما این کار زمان بیشتر و تلاش زیادی را ایجاب خواهد کرد‌. نتیجه گیری عمده ترین عوامل ایجاد تفاوت های فردی در افراد گوناگون به هوش ، استعداد ، خلاقیت ، شخصیت ، انگیزش ، جنسیت و محرومیت های فرهنگی مربوط می شود . لذا اگر دو نفر در شرایط مساوی امکان انجام یک فعالیت واحد را ندارند به دلیل تفاوتی است که در ویژگی های فوق الذکر وجود دارد .اما علی رغم دلیل نامبرده در وجود تفاوت های فردی شاید به دلایلی موجه و غیر موجه برنامه ریزان آموزشی برنامه واحدی را برای سراسر کشور و تمامی جنسیت ها طراحی وبه اجرا می گذارند بدون آنکه برای تفاوت های فراگیران جایی در برنامه ها در نظر بگیرند ، در این برنامه همه فراگیران باید در طی مدتی معین با حضور درکلاسهای درس و پیروی از روش سنتی و کلیشه ای معلم تعداد مشخصی درس ویا واحد درسی را بدون کم و کاست با حداقل نمره ده بگذرانند. در نتیجه این گونه بی توجهی ها مشکلات متعددی برای فراگیران از قبیل افت تحصیلی ، ترک تحصیل و روی آوردن به بزهکاری های اجتماعی ایجاد می شود.بنظر میرسد برای لحاظ کردن کردن تفاوت های فردی فراگیران درآموزشها لازم است در برنامه های درسی ، نحوه آموزش ها ، زمان آموزشها و محتوای مواد درسی برای هر جنسیت انعطاف ام ایجاد گردد . به همین منظور یکی از روشهای آموزشی که امروزه در اغلب کشورها مورد استفاده قرار می گیرد ،آموزش از راه دور می باشد.خوشبختانه آموزش از راه دور در کشورمان از سه سال پیش در دوره های راهنمایی ، متوسطه و پیش دانشگاهی فعالیت های خود را آغاز کرده است.در روش آموزشی آموزش از راه دور ،تا اندازه ای در زمینه زمان حضور در کلاس ، تعداد درسهای انتخابی و روشهای استفاده از آموزشها برخی انعطاف ها را با توجه به تفاوت های فردی در نظر گرفته است بطوری که شاغلین به تحصیل در مراکز آموزش از راه دور با توجه به توانایی های خود درس و یا واحدهای درسی را اخذ و با بهره مندی از روشهای مختلف واستفاده از تکنولوزی آموزشی نسبت به مطالعه آن درسها اقدام می نماین بدیهی است که این نوع طبقه بندی ها نمی توانست دقیق باشد زیرا معیار عینی نداشت.به تدریج که اجتماعات بشری پیشرفت حاصل کرد، چاره ای جز این نبود که توانایی ها را به صورت علمی اندازه بگیرند، تفاوت های فردی را به دقت تعیین کنند و برای هر کاری فرد مناسبی را بگمارند. اینجا بود که برخی از انسانها که در واقع نبوغ داشتند و متفاوت از دیگران بودند، به پا خاستند و با تهیّه ابزار و شیوه های دقیق، توانستند همنوعان خود را از جنبههای مختلف مورد آزمایش قرار دهند و تفاوت های آنها را آشکار سازند.در این میان افراد دیگری نیز پیدا شدند که با ارائه نظرات جدید، افکار مردم را درباره شیوه تعلیم و تربیت انسانها به کلی تغییر دادند. می توان گفت که در مورد اخیر نقش ژان ژاک روسو چشمگیر بوده است روسو با ارائه نظرات جدید افکار مردم را در بارع شیوه تعلیم و تربیت انسانها به کلی تغییر داد. منابع : ۱ _ معجز ، نسیم و قربانی ، الناز و رحیمی ، عظمیه (۱۳۹۵) ، تفاوتهای فردی در یادگیری و آموزش ، اولین کنفرانس بین المللی علوم اجتماعی و تربیتی ۲ _ گرجی ، یوسف ، تفاوتهای فردی و یادگیری دانش آموزان ، مجله تربیت ، سال دوازدهم ، شماره دوم


مقدمه : تجربیات و یادگیري دانش آموزان با یکدیگرتفاوت دارد .و همچنین با تغییرات تدریجی باورها و دانش هراجتماع، دائما در حال تغییراست. در یک آمار انگشت شمار و نگاه هدفدار می توانیم قضاوت کنیم کودکانی که امروز در خانواده هاي قرن 21 به دنیا می آیند و رشد می کنند از بدو تولد و شاید هم در رحم مادر تحت شعاع اینترنت قرار می گیرند کودك دو ساله ایی که با موبایل بازي می کند حتی به عنوان اسباب باز ي پلاستیکی ، آرام آرام در طول رشد خود با انواع بازیهاي اینترنتی آشنا می شود ودرسن قبل از مدرسه انواع فیلم هاي آموزشی، تفریحی سرگرمی و. را از طریق رسانه ها و موبایل دریافت کرده است و گاها" برخی کتابهاي کلاس اول و تدریس آنها براي او، خشک و بی روح و خسته کننده است . زیرا آنچه که او در این کلاس می آموزد تنها گوشه ایی از آن چیزي است که قبل از آمدن به دبستان آموخته است. باید توجه داشته باشیم که بیشتر اوقات دانش آموزان در خارج از مدرسه گذرانده میشود. در این اوقات، هر یک از آنها با توجه به امکانات، علاقه ها و استعدادهایشان، میتوانند به طور آزاد، مهارتها و اطلاعات متعددي را به طور غیررسمی کسب کنند که بر پیشرفت تحصیلی و عملکردشان در مدرسه، تأثیر بسزایی داشته باشد. آشنایی با تأثیرات آموزش غیررسمی که دانش آموزان گاه به صورت ارادي و گاه به صورت تصادفی کسب میکنند، معلمان را در طراحی و انتخاب فعالیتهاي آموزشی، روشهاي تدریس، مدیریت کلاس و راهبردهاي یادگیري کمک میکند. اگر آموزش هاي غیر رسمی در نظر گرفته شود به خاطرسپردن مطالب آموخته شده و کاربرد آنها آسان تر است،چون مبناي آموزش به جاي حفظ کردن محض، بر درك و فهم است .این روش اعتماد به نفس فراگیرنده و استقلال فکري او را افزایش میدهد .می توان برنامه هاي درسی متنوعی را تنظیم کرد که دروس براي فراگیرندگان خسته کننده وتکراري نشوند .دانش آموزان روش هاي حل مشکلات زندگی واقعی را با این روش بهتر می آموزند و فرصت اظهار نظرات آزاد، متنوع و حتی متناقض می یابند .کارگروهی و همکاري با دیگران از اهداف مهم این روش است .دانش آموزان ترغیب می شوند،از نظرات یکدیگر آگاه و بهره مند شوند.در یکی دودهه اخیربرخی محققان با تحقیقات خود در عرصه هاي مختلف علوم بر اهمیت و ارزشمندي فرصتهاي یادگیري غیررسمی و مزیت هاي آن به عنوان مکمل یادگیري رسمی تاکید کرده اند. آموزش غیر رسمی ریاضیات : در سال ۱۹۶۲ پس از صدور بیانیه‌ی ۷۵ نفر از دانشمندان ریاضی حرکت و تحولی جدی نسبت به آموزش ریاضی به وجود آمد . در واقع بعد از این بیانیه تلاش بر این است که ریاضی از علمی برای نخبگان به علمی برای همگان بدل شود. بنابراین شورای ملی معلمان ریاضی در آخرین نسخه سند اصول و استانداردهای سال ۲۰۰۰ بر درک و فهم ریاضی و قادربودن به استفاده از ریاضی در زندگی روزمره و محل کار تاکید میکند. متخصصان آموزش ریاضی بر این مهم متفقند که یادگیری ریاضیات نه در کلاس درس شروع میشود و نه پایان می‌یابد. .آموزش هاي غیررسـمی بیشـتر نـاظر بر راهبرد هایی هستند که به شیوه ي غیرمستقیم انجام می شود تا باعث رشد و شکوفایی خلاقیت در افـراد گردد . .این راهبرد ها می توانند از طریق مولفه هاي نظـام آموزشـی از قبیـل محتـوا ي برنامـه ي درسـی،روش هاي تدریس،جو حاکم بر کلاس ،و برنامه هاي فـوق العـاده انجـام شـود.به عنـوان مثـال اگـر روش تدریس ریاضی به گونه اي انتخاب شود که حداکثر فرصت و آزادي را جهت مشـارکت و بحـث بـه دنبـال داشته باشد طبیعی است که می تواند موجب رشد و توسـعه ي تفکـر و قـدرت تجزیه و تحلیـل در حـل مسائل ریاضی گردد.این درحالی است که برنامـه هـا ي درسـی رسـمی مـدارس در زمینـه هـاي آمـوزش خصوصا آموزش ریاضی تنها دانش و اطلاعات افراد را در پاره اي موارد افزایش می دهند ولی بر نگرش هـا و رفتار افراد کمتر موثر هستند. منظور ما از تربیت رسمی آموزش کلاسـیک مـی باشـد کـه در مـدارس ودانشگاه ها با توجه برنامه ریزي هاي خاص خود صورت مـی گیـرد و تعلـیم و تربیـت غیـر رسـمی بـه مجموعه آموخته ها و یادگیري هایی اطلاق می گردد که در چارچوب کتاب هـا ي مـدارس تشـکیل نمـیگردد بلکه در کنار آنها بوده و نقش مکمل آن را دارند و از جمله آن ها فعالیت هاي تربیتی و اجتماعی یـافوق برنامه می باشد که هر فرد ضمن پرداختن به آن ها دانسته ها و مهارت هاي خود را و یا بـه عبـارتی یادگیري هاي خود را غنی تر می کند. در دنیاي امروزي که علم با شتاب زیادي پیش می رود آن چـه از یک فرد پس از پایان تحصیلات مدرسه اي یا دانشگاهی انتظار مـی رود داشـتن یـک بانـک اطلاعـاتی غنی در ذهن نیست، بلکه تشخیص نیازها، مهارت انتخاب اطلاعـات و داده هـا در راسـتا ي هـدفی معلـوم ،نحوه به کارگیري اطلاعات و برقراري ارتباط بین معلومات ، علم به مسائل جهـان واقعـی و توانـایی حـل مسائل پیرامونش می باشد.نظام هاي آموزشی جهان به دنبال تغییر و اصلاح روش هـا ي سـنتی و پیشـین خود هستند.بدون شک اعتماد کردن به ذهنیت بجه ها قبل از ورود کلیشه ها بـه ذهنشـان گـاهی نتـا یج بهتري در پی دارد .آموزش رسمی ریاضی با وجود نماد ها ،الگوریتم ها ،امتحان،نمره،تنبیـه و تشـویق ،تعاریف منطقی ، عمدتا نا مرتبط با زندگی روزمره بچـه هـا بـوده و بنـابرا ین بـد یهی اسـت کـه بچـه هـا ریاضیات مدرسه را در مقایسه با تجربیات اندك خود از ریاضی قبل از ورود به مدرسـه خشـک و اجبـاريبدانند .بدنیست گاهی بدون اینکه درس بدهیم یا تمرین بدهیم و یا امتحان بگیـریم ، بچـه هـا بـا خیـال‌راحت از اینکه نمره اي در کار نیست آزادانه نظرات خود را در پاسخ به سوالات مختلف ریاضی با توجه بـه منطق خودشان بنویسند و احساس کنند که شما خطر کردن هاي آنان را مـی پسـند ید و از راه و بیراهـه رفتن هاي آنها لذت می برید و تشویقشان خواهید کرد. مقایسه آموزش رسمی و غیر رسمی در ریاضی :آنچه کـه از ریاضیات و آموزش آن انتظار می رود این است که هر فرد باید بتواند به اندازه ي کافی در ریاضیات تجربه کند تا متقاعد شود چیز هایی وجود دارند که تنها براسـاس اثبـات ریاضـیات قابـل دیددن و درك کـردن هستند ودوم اینکه سبک آموختن ریاضیات باید چنان باشد که دانش آموزان را تشویق و قادر کند که بـه چنین عقاید استواري برسند. رسیدن به یک برخورد مثبت در مواجه با درس ریاضـی یـک هـدف اسـت و کمک به دانش آموزان در اینکه چنین لذت هاي ذهنی را تجربه کننـد بـی شـک وسـیله اي اسـت بـرايرسیدن به این هدف خواهد بود.متاسفانه آگاهی ها ،اندیشه هـا و بینش ریاضـی کـه بچـه هـا بـا آن واردمدرسه می شوند و از تجارب پیش مدرسه اي کسب کرده اند اکثرا نادیده گرفتـه می شـود. و این خـود زمینه ساز بروز ناهماهنگی آموزش رسمی و غیر رسمی است. زمانیکه ما تحصیل می کردیم ، یـک تختـه سیاه و گچ بود و روش هم سخنرانی و بس .اما امروزه در قالب کلاس ،درس و تخته سیاه دیگر نمی تـوان به یک آموزش پایدار دست پیدا کرد. به تعبیر دیگر امروزه آمـوزش و پـرورش در جهـان ،آمـوختن بـرايیادگرفتن نیست حتی آموختن براي زیستن هم نیست بلکه آموختن براي با همدیگر زیستن اسـت و اینامر مستم استفاده ي کامل از تکنولوژي است.روش هاي رسمی تنها سطح دانش را بالا می بـرد و کمتـرتربیت را محقق می کند به عبارتی انتقال معلومات است،مخاطب مطالب معلم را می شنود و بخشی از آن را یاد میگیرد. آموزش رسمی به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی که دوران الگوپذیري است ، بـاز دهـی بسـیارکمی دارد . بهترین روش ها ، روش هاي گروهی فعالیت ها است و به عبارتی آموزش باید مخاطـب محـور باشد نه معلم محور.به دانش آموز موضوعی داده می شود و از او خواسته می شود هر آنچـه کـه دربـاره‌ياین مسئله ي ریاضی می داند بنویسد و براساس تطبیق آن با محیط پیرامونش آنرا تجزیه و تحلیل نمایـدبه عبارتی دانش آموز راه را بگیرد و حرکت کند و در عـین حـال بـه او آمـوزش داده شـود .بـه این نـوع یادگیري ،یادگیري غیررسمی میگوییم که می توان آنرا یـادگیري بـا ارزش نام یـ د.یـادگیري غیررسـمیهمان یادگیري خود محور اسـت ، یـک یـادگیري انگیزشـی‌بسـیار عـالی و اثـر بخـش بـا بـازده ی بسـیارمفید.یادگیرنده از استقلالی که همراه با یادگیري غیررسـمی اسـت لـذت مـی بـرد ،او دانـش را از منـابع‌مختلف گردآوري میکند،یک الگو ایجاد می کند و خودش انتخاب میکند که چه چیزي را باور داشته باشد و تمرین کند و این امر منجر به توانمند سازي و خودکارآمـدي میشـود .نکتـه ي اساسـی ایـن اسـت کـه هنگامی که شاگردان اجازه‌می یابند در یک فضاي واقعی و نسبتا آزادانه بـه یـادگیری بپردازنـد،بهتر میتوانند ساختار هاي ذهنی مورد نیاز خود را براي عملیات ریاضی توسـعه دهند. شـاید دیـدگاه روانشناس روسی ویگوتسکی که معتقد بود همه‌ي یـادگیري هـا بـه نـوعی اجتمـاعی محورنـد و ریشـه در تعـاملات اجتماعی و گفتمان بـا یکـدیگر دارنـد در مـورد یـادگیري غیررسـمی بـه خـوبی قابـل تبیـین باشـد. نتیجه گیری و جمع بندی : مبناي آموزش غیررسمی برنامه هاي درسی ، متاثر از آموزش رسمی برنامه هاي درسی مـی باشـد کـه در دل برنامه درسی رسمی نمی گنجد.آموزش همواره جریانی اثر گذار بوده است و اگر تکنولوژي آموزشـی را برابر با خلاقیت و دقت بدانیم می توانیم از این ابزار مهم در بهره گیري هر چه بهتر از آموزش غیررسـمی استفاده‌ کنیم. ریاضیات غیر رسمی به ۲ صورت با برنامه درسی ارتباط دارد : الف ) آموزش غیر رسمی در خدمت آموزش رسمی : آموزش رسمی بر مبنای آموزش غیر رسمی انجام میشود. ب ) آموزش رسمی در خدمت آموزش غیر رسمی : آموزش رسمی در حل مسائل روزمره به کار گرفته میشود. برای داشتن برنامه درسی ریاضی به گونه‌ای که بتواند از ظرفیت موجود در ریاضیات غیر رسمی برای آموزش ریاضی بهره ببریم به بهره‌گیری از هر ۲ رویکرد احتیاج داریم. از آنجا که آموزش هاي غیررسمی مبناي هرگونه آموزش و یادگیري را بـر فعالیت‌هاي خودجوش و طبیعی یادگیرندگان قرار می دهند و به این دلیـل دانـش آمـوزان از انگیزه و علاقـه‌يبیشتري براي مشارکت در آن برخوردار هستند ، می تواند ابزار بسـیار مطلـوبی در پـرورش همـه ي ابعـاد فراگیران باشد.آموزش غیررسمی، که مشاهده ي مبتنی بر روش هاي الگوگیري اسـت، بـه مشـارکت و درگیر کردن دانش آموزان در بیان و حل مسئله و تجزیه و تحلیل مسئله مبادرت می ورزد.دانش آمـوزان در کلاس درس نباید دریافت کنندگان منفعل ریاضی از پیش تعیین شده باشند بلکه باید به سمت اسـتفاده از فرصت هایی برای باز آفرینی ریاضی از طریق انجام دادن آن هدایت شوند. بطور کلی یادگیری غیر رسمی دارای ویژگی های زیر است : ۱) فرایندی فعال ، داوطلبانه ، کران باز ، لذت‌بخش و غیر دلهره آور است. ۲) عمدتا در متن جامعه اتفاق میفتد و شاگردان را در فعالیت های مبتنی بر یادگیری مشارکتی ترغیب مینماید. ۳ ) یادگیرنده ها در یادگیری غیر رسمی همزمان تعدادی از فرایندهای خود تنظیمی مانند خودنظارتی و خودانگیختگی را بکار میگیرند. ۴) این فرایندهای خود تنظیمی موجب تقویت و آشکارتر شدن انگیزش های درونی فرد میشود و برعکس انگیزش درونی هم فرایندهای خود تنظیمی را تسهیل میبخشد. ۵ ) تجربه‌ی یادگیری در یادگیری غیر رسمی بیشتر کیفی است تا کمی فرایندمحور است تا محصول محور ترکیبی است تا تحلیلی و بیشتر خودهدایت شونده است. ۶ ) یادگیری غیر رسمی کران باز و زمان نابسته است و فراگیر کمتر تحت فشار و محدودیت زمانی برای یادگیری قرار میگیرد. ۷ ) یادگیری غیر رسمی عمدتا غیراجباری ، انتخابی و بعضا تصادفی است. هدف اصلی آموزش غیررسمی این است که فراگیران را به مشارکت در امر آموزش تشویق کنیم و بـه آنهـا مهارت دیدن ، تمرین کردن، تفکر کردن، کشف کردن ، وتوان حـل مسـئله بـدون وابسـتگی بـه معلـم را بیاموزیم.البته معلم در چنین روشی به عنوان یک تسهیل کننده ي روند آموزش عمل میکند. و با نظـارت و سازماندهی به کشف استعداد هاي دانش آموزان پرداخته و آنان را تشویق می کند تـا سـوال کننـد و از جریان تدریس لذت ببرند. باید به دانش آمـوزان یـاد دهیم، ریاضـی را بـه شـکلی معنـا دار درك کننـد و توانایی به کارگیري آنرا در حل مسائل روزمره پیدا کنند. آموزش غیررسمی بـا تکیه بـر توانمنـدي معلـم باعث می شود تا به دانش آموزانی که در آموزش رسمی عملا هیچ نوع مشارکتی نداشتند ، بر اساس خـود نظارتی و استفاده از تجارب دیگر فراگیران و تشویق هاي مربی ، اجـازه ي اظهـار نظـر داده شـود و عمـلا اعتماد به نفس آنان ارتقا یابد. و کلام آخر اینکه پایدارترین و موثرترین آثـار تربیتی غالبـا در غیررسمی ترین موقعیت هاي تربیتی رخ می دهد

منابع : ۱ ) علم الهدائی ، سید حسن(۱۳۹۷) ، اصول آموزش ریاضی ۲ ) موسی پور ، نعمت الله (۱۳۸۷) ، بهره گیری از ریاضی غیر رسمی در طراحی یادگیری برنامه درسی ۳ ) محبوب دانا ، زهرا ، اهمیت آموزش غیررسمی ریاضیات در جهت ایجاد انگیزه در برنامه درسی ۴ ) باقری ، شهلا(۱۳۸۷) ، نظام آموزش رسمی و غیر رسمی ، رشد علوم اجتماعی ، شماره ۱


مقدمه : در بين كليه وظايفي كه آموزش عالي بر عهده دارد، مي توان آموزش يا تدريس را يكي از وظايف اساسيدانست كه با ساير وظايف رابطه اي تعاملي دارند و در واقع مي تواند به عنوان زيـر بنـاي سـاير وظـايفهادانشگاه بحساب آيد. با توجه به اهميت تدريس و نقش زيربنايي آن در دستيابي به اهداف آموزشـي درحيطه هاي نظري و عملي، تاكيد بر تدريس مؤثر به صورتي كه بتوانـد دسـتيابي بـه اهـداف بـا اهميـت دانشگاه را فراهم نماید امری مسلم و بدیهی است . تدريس، اقدامات هدف دار متعاملي است كه توسط معلـم، طراحـي، اجـرا وارزشيابي مي شود. در واقع تدريس مجموعه مهارتهايي را شامل مي شـود كـه قبـل، ضـمن و پـس ازاجراي فرآيند تدريس صورت ميگيرد و امكان آموزش دانشجو را فراهم مي نمايد. به دانشجو كمك مـينمايد تا بر اساس شرايط فراهم شده، سبك يادگيري خود و اهداف مورد نظر به يادگيري نائل گردد. هيچيك از روشهاي تدريس في نفسه خوب يا بد نيستند، بلكه نحوه و شرايط استفاده از آنهاسـت كـه باعـثتقويت و ضعف شان مي شود. يكي از مسائل مهم در استفاده از روش تدريس توجه به كيفيت بيان است. اين، نكته اي پذيرفته شده است كه اگر مدرسي با معلومات بسيار بالا در زمينه تحصيلي خـود، قـادر بـه انتقال مناسب مطالب نباشد، به عنوان يك مدرس اثربخش در نظـر گرفتـه نخواهـد شـد. معلـم بـازيگرصحنه آموزش است در اين صحنه معلمي موفق تر است كه آگاهي و دانش بيشتري داشته باشد و بتواند آنچه را که میداند با بیانی شیوا و اثرگذار به مخاطبش ارائه نماید . حیطه هاي تدریس اثربخش را می تـوان بـه 4 حیطـه دانـش پژوهی ، روش تدریس ، قدرت ارتباط دانشجو و خصوصیات فردی تقسیم بندی نمود. تدریس اثربخش و ویژگی های آن : منظور ازتدريس اثربخش مجموعه اي از عملكردها و ويژگي هاي استاد است كه باعث دستيابي به اهدافآموزشي و يادگيري دانشجو مي شود. البته يادگيري به عوامل متعدد ديگري از جمله رفتارهاي دانشجو،انگيزه يادگيري، محتواي برنامه درسي، محيط و منابع فيزيكي نيز بستگي دارد. ولي پژوهشگران نشانداده اند كه تدريس اثربخش در پيشرفت تحصيلي و يادگيري دانشجويان از ساير عوامل مهمتر بودهاست. از طرفي، ارزيابي تدريس اساتيد بدون در دسترس داشتن شاخصهاي تدريس اثربخش نه تنهاباعث بهبود كيفيت آموزش نمي گردد بلكه باعث افت كيفيت نيز مي شود براي تعيين شاخصهايتدريس اثربخش روش هاي مختلفي از جمله نظرخواهي از مديران، همكاران، خود اساتيد و دانشجويان وجود دارد. .با توجه به اهميت تدريس و نقش زيربنايي آن در دستيابي بهاهداف آموزشي در حيطه هاي نظري و عملي، تاكيد بر تدريس مؤثر به صورتي كه بتواند دستيابي بهاهداف با اهميت دانشگاه را فراهم نمايد، امري مسلم و بديهي است. در نظام آموزشي هادانشگاه تغييرات عمده اي درحال وقوع است. محور اين تغييرات تاكيد ويژه اي است كه بر رابطه معلم و دانشجو وجوددارد و تلاش بر اين است كه تدريس اثربخش از تدريس غير مؤثر مجزا گردد . تدريس اثربخش، مجموعه رفتارهاي معلم است كه باعث دستيابي به اهداف آموزشي و يادگيري بهتر فراگير ميشود کیيفيت در حوزه تدريس، به درجه انطباق و سازگاري هريك از شاخصها و ويژگي هاي اصلي كيفيت تدريس با استانداردها و خصوصيات مطلوب و متعالي كه در نظريههاي گوناگون بدان اشاره شده است، تعريف مي شود. بنابراين اثربخش ساختن كيفيت تدريس، مستم تنظيم اهداف روش و چالش هـاي منطقـي بـرای یادگیری فراگیران است . برخي صاحب نظران معتقدند :تدريس خوب توسط معلمی صورت میگیرد که دارای ویژگی های زیر باشد : 1 -رابطه خوب با دانشجو 2 -توجه به احساسات دانشجو 3 -اداره مناسب كلاس 4 -فراهم نمودن محيط مطلوب يادگيري 5 -شناسايي تفاوتهاي فردي و توجه به آن 6 -لذت بردن از كار با دانشجو 7 -برانگيختن دانشجو به فعاليتهاي يادگيري 8 -خلاقيت و نوآوري 9 -توجه به آموزش مهارتهاي مورد نظر به دانشجو 10 -هدايت دانشجو به ايجاد تصوير مثبت از خود 11 -شركت فعالانه معلم در رشد حرفه اي خود 12 -احاطه بر موضوع مورد تدريس 13 -انعطاف پذير بودن 14 -عادلانه رفتار كردن بطور کلی معلمانی که نتایج شاگردانشان از شاگردان معلمان دیگر بهتر بود دارای ویژگی های زیر بودند . 1 _ بیان روشن 2 _ استفاده متنوع از مطالب و روش ها 3 _ شور و شوق داشتن 4 _ رفتار آموزشی مطابق با وظیفه و کار آموزشی 5 _ پرهیز از عیب جویی و انتقاد تند و خشن 6 _ سبک تدریس غیر مستقیم 7 _ تاکید بر محتوای آموزش مورد نظر در طرح آزمون معیاری پیشرفت تحصیلی 8 _ استفاده از مطالب ساخت دهنده‌ای که به بررسی وقایع میپردازد 9 _ طرح پرسش با توجه به سطوح مختلف چند گانه شناختی نتیجه گیری : تسلط بر مواد و محتواي درسي، قدرتارتباط با دانشجو و ارزشيابي، هامؤلفه ي تدريس اثربخش شناخته شدند كه بيشترين نقش را استاد بابكارگيري هريك از اين مؤلفهها در جريان تدريس دارد كه مي تواند باعث افزايش انگيزه در يادگيريدانشجويان گردد، بدين منظور ضروري است كه استاد با استفاده نمودن متغيرهايي از جمله بيان روشن،استفاده از روشهاي آموزشي متنوع، تسلط بر موضوع درس، داشتن رابطه خوب با دانشجو، وضعيتي رابوجود مي آورد كه باعث تسهيل در يادگيري مي شود. هر قدر مدرس از نظر علمي در زمينه بحث موردتدريس توانمند باشد بعلت وسعت اطلاعات، توجه فراگيران را به سهولت به سوي خود جلب مي كند ومؤثريك ارتباط بين مدرس و فراگيرانش برقرار مي شود. برقراري ارتباط خوب و جهت دار ميان مدرسو فراگيران در ايجاد علاقمندي و سازش بهتر و كاهش تنشها و مشكلات در كلاس درس تاثير بسزايی دارد زيرا مدرسي كه علاقمند به توسعه ارتباط با فراگيرندگان خود ميباشد، علاوه بر آنكه گوينده خوب و فعالي در كلاس درس است، شنونده خوبي نيز هست و بدين ترتيب ارتباط را دوطرفه و پايدار مي كند. رفتار مدرس در قبال دانشجويان تا حدود زيادي سازنده جوي است كه مي تواند يادگيري را دلنشين وآسان يا به عكس، آن را خسته كننده و دشوار سازد. بنابراين، صميميت مدرس، رفتار گرم و احترامي كه برای شخصیت دانشجو قائل میشود میتواند تدریس را موثر تر سازد. بطور کلی تدریس اثر بخش به تدریسی گفته میشود که در آن استاد و یا معلم بازیگر اصلی است و ویژگی هایی که او به تدریس خود اضافه میکند سبب اثربخش شدن آن میشود. میتوان تدریس اثربخش را به مانند عکس زیر تعریف کرد: منابع : 1 _ صالحی ، شایسته ، تدریس اثربخش ، مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد ، دوره سوم ، شماره ۲ ، صفحات ۱۲ الی ۲۱ ، تابستان ۸۰ 2 _ خانقاهی ، محمدمهدی و حسین‌زاده ، امید علی ، تدوین و اعتبار یابی مدل تدریس اثربخش ، نشریه علمی پژوهشی ، سال هشتم ، شماره ۳۱ ، پاییز ۹۴ 3 _ صیادی ، مهناز و وهابی ، احمد و روشن ، دائم ، دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی کردستان درباره تدریس اثربخش ، مجله علمی کردستان ، دوره ۲۱ ، اردیبهشت ۹۵


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجتبی و آرزو پرسش طرح مهر